سه شنبه 15 خرداد 1397ده گؤنده ریلیب
بؤلوم |        یازار :  
+0 به یه ن


رشته بازاریابی دوران ابتدایی شکل گیری خود را پشت سر میگذاشت که جان وانامیکر اسطوره فروشگاه های زنجیرهای قرن نوزدهم اظهار داشت: نیمی از پولی را که صرف تبلیغات کردم به هدر رفته است و مشکل در این است که من نمی دانم کدام بخش از پول به هدر رفته است. با وجود این شکایت، وانامیکر، که موفقترین تاجر در زمان خودش بود، بسیار به تبلیغات علاقه داشت و هیچگاه بودجه مربوط به گروه تبلیغات را کاهش نداد. از آن زمان تا حال، خرده فروشن و کارخانه داران به این باور رسیده اند که با وجود آنکه آنها قادر به تشخیص اینکه چه مقدار آگهی رایگان از هزینه تبلیغاتیشان به هدر رفته است نیستند ولی ترجیح می دهند تا حداقل به همان اندازه که رقبای آنها صرف تبلیغات می کنند، آنها نیز به همین میزان هزینه کنند. آنها پذیرفته اند که خرج کردن برای تبلیغات هزینه ای واجب برای انجام کسب و کار در یک اقتصاد مصرفی است. اما چنانچه حد بهینه ای برای هزینه کردن در تبلیغاتی در مورد هر محصول وجود داشت، به طوری که فراتر از آن حد، پول صرف شده کلا به هدر رفته باشد، آنگاه چه ؟ اقتصادانان همواره از کشش پذیری قیمت آگهی رایگان گفتگو می کنند. هنگامی که قیمت ها بالا یا پایین میروند، مصرف کنندگان با تغییر در راهبردهای خرید خود به این نواسانات واکنش نشان می دهند. به همین علت است که به افزایش افزایش قیمت ها لزوما درآمد منجر نمی شود. همین نوع کشش پذیری در مورد تبلیغات نیز صادق است.